سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق یعنی ح ، سین ، یاء و نون

ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم / من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم // ننویسید که او نوکر بدبختی بود / بنویسید که او منتظر مهدی بود

بسم رب الحسین

تکرار مکرّرات همیشه برایم شیرین است...

اگر نبض ثانیه ها،معطّر به نام تو باشد،

جمعه میشود موسم گره خوردن دانه دانه های تسبیحی که سال ها بود از هم شکافته.... بریده بریده....

در ازدحام نگاه های قریب اما غریبه،نگاه تو را میجویم...

تازیانه ی گم شدن سوزنده بر پاهایم می کوبید....

تو را با پای برهنه و با آشفتگی حس کردن می بایست

دستان یخ زده ام را که گرفت،

هرمِ امید و زندگی در رخنه های قلبم گُر گرفت...

اما من،در حسرت لطافت بودم ، جاذبه ی لبخندت ، شیرینی نگاهت...

سقوط میکنم میان همهمه ی قطره های باران...

چرخ میخورد احساس دخترانه ام در گردش عطر وجودت

سر بر آستانت می سایم

و مرور میکنم قصه ی عاشقی را

و حل میکنم خودم را در کوره محبتت...

اشباع که شوی دیگر نه میخواهی ...... و نه میتوانی.....

گوشم را نزدیک میکنم تا زمزمه ی عارفانه ات بدرقه ای باشد برای کویر خسته دستانم

غلت میخورم میان سحرگاه کودکی

پیوند میکنم لحظات زمین گیری ام را با شامگاه استجابتت

پشت دروازه های تردید،زیر و رو میکنم نشانی ات را

باز م نیروی شناوری غلبه کرد.... به نقطه ی بحرانی رسیدم

نه توان ذوب دارم و نه نای پرواز

کنار هیچستان زندگی مرورت میکنم

همیشه شیرین بوده ای...

گام آخر را تو بردار .... من از نفس افتاده ام

صعودی برایم ترسیم کن

میدانم شیب صعود تو،تا به عروج میکشاندم

دست من گیر که این دست،همان است که من

سال ها از غم هجران تو بر سر زده ام



نوشته شده در چهارشنبه 92 اردیبهشت 11ساعت ساعت 2:4 صبح توسط دلسوخته حسین| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin